درباره ی کتاب غریبه ای در قایق نجات: کتابی که در دست دارید، روایت پررمزورازی است به قلم میچ آلبوم، از بازماندگان یک کشتی غرق شده مجلل که مدت ها است حیران و سرگردان در اقیانوس بی کران انتظار می کشند. شاید از این دریای بی حدومرز رهایی یابند، شاید هم در آن به ابدیت بپیوندند. در همین میان، در وسط این اقیانوس پهناور، با غریبه ای روبه رو می شوند که خود را خدا می نامد. اما به راستی او کیست و از کجا پیدایش شد؟ خواندن این کتاب ما را به تفکر وامی دارد؛ تفکر درباره باورهای عمیق انسانی، باورهایی که شاید در این روزگار پرمشغله، خیلی به آنها فکر نکنیم، اما همیشه ذهنمان را به خود درگیر می کند. همیشه با پیش آمدن بعضی اتفاقات در اعماق وجودمان به چنین پرسش هایی می اندیشیم چرا باید چنین اتفاقی می افتاد؟ چرا خدا جلوی آن را نگرفت؟ مگر قدرتش را نداشت؟ چرا او را از من گرفت؟ این چه عدالتی است؟ نویسنده با داستان پررمزورازش، ذهن شما را با چنین پرسش هایی درگیر و نکاتی را گوشزد می کند، اما قضاوت نهایی را بر عهده خودتان می گذارد. اینکه از محتوای این داستان چه نتیجه ای می گیرید به برداشت شما برمی گردد، ولی حقایق همیشه روشن است. ایمان به خدا و بزرگی و عظمتش، آرامشی را به ما هدیه می کند که بهترین نعمت خدا است. اگر خدا لطف و محبتش را از ما دریغ کند، دنیا برایمان جهنم می شود. شاید آن جهنمی که ما تصورش را می کنیم وجود نداشته باشد، اما محبت و آرامشی که خدا نصیبمان می کند، احتمالاً همان بهشتی است که در باغ های سرسبز و چشمه های روان جست و جویش می کنیم.
ویدا
داستان جذاب و جالبی بود. ترجمه روان و خوبی هم داشت.
علی
عالی بود.
ممنون.
ترجمه خیلی خوبی داشت
دیدگاه خود را بنویسید