فیبروز کیستیک نوعی بیماری ژنتیکی است. این بیماری دستگاه تنفسی را تحت تأثیر قرار می دهد و با علائمی مانند سرفه با خلط گلو و عفونت ریه ها همراه است. استلا، ویل و پو سه بیمار فیبروز کیستیک هستند. آنها در بیمارستان سینت گریس بستری هستند. هر سه در آستانه ۱۸سالگی قرار دارند و با وجود بیماری مشترک، دیدگاههای متفاوتی درباره ادامه زندگی و نحوه برخوردشان با بیماری دارند. جدال بین مرگ و زندگی و تلاش برای بیشتر زندگی کردن، با وجود تمام محدودیتها، حس جاری در این کتاب است و هر لحظه این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که چرا قدر سلامت و تندرستی خود را نمی دانیم و از لحظات عمرمان به نحو احسن استفاده نمی کنیم؟ افراد مبتلا به فیبروز کیستیک همواره باید فاصله شش قدمی از یکدیگر را رعایت کنند. این مسئله محدودیت های زیادی برای عشق استلا و ویل را ایجاد می کند. استلا فاصله را بین خود و ویل به پنج قدم کاهش می دهد؛ به همین دلیل، اسم این کتاب پنج قدم فاصله است.
هنگامه عطائی
جزو بهترین داستان هایی بود که خوندم . خیلی خیلی عالیه .
سیده مریم فلاح مهدی نژاد
کتاب عاشقانه خیلی قشنگیه و هم اینکه یه فیلم هم از روی این کتای ساختم که خیلی قشنگه
دیدگاه خود را بنویسید